برای اکثر افرادی که عمیقاً به این موضوع بلاکچین و ارزهای رمزپایه پی برده اند ، احتمالاً یک لحظه یا مجموعه ای از لحظات وجود دارد که ایده بلاکچین روی آنها کلیک می کند. درک شما از آن موجی از ایده ها را در مورد چگونگی استفاده از بلاکچین و برنامه هایی که ممکن است برای بشر بهتر ساخته شود ایجاد کرد. برای بسیاری از ما ، هنگامی که نقاط قادر به اتصال بودند و لایه اول این چیز جدید ریخته شد ، اشتهای ما برای اطلاعات بیشتر ، موارد استفاده بیشتر ، اکتشاف بیشتر سیری ناپذیر بود.

حداقل اشتیاق این تمایل به مشارکت و یادگیری در جامعه بلاکچین قابل لمس است ، اما برای کسی که خارج از این موضوع باشد ، سخت است که به آن نگاه کند بدون شک و تردید. درک این فناوری دشوار است ، هر روز پیچیده تر و تخصصی تر می شود و ایده عدم اعتماد در حال حاضر یک مانع بزرگ برای غلبه بر ایدئولوژیک است. این تقسیم بین # نوکران و جامعه بلاکچین به همان اندازه کسانی که گشنیز را دوست دارند و کسانی که دوست ندارند ، باینری است. در این اردوگاه افراد زیادی با یک پا در میان نیستند.

این بدان معناست که اگرچه این مانع ورود زیاد است و دستگاه FUD هنوز در حال کار است ، اما عواقب ناخوشایندی وجود دارد که ممکن است مانع تصویب شود. لکه دار کردن نحوه درک مردم و رسانه ها از پروژه های Blockchain. در راس افکار عمومی این سوerstand تفاهم وجود دارد که بلاکچین و در درجه اول بیت کوین ذاتاً ناشناس هستند و بنابراین تنها پول جادویی برای گوشه های وحشتناک وب تاریک است. البته ، مانند سایر موضوعات محبوب هنوز که از اوایل بلاکچین باقی مانده است ، بیت کوین ناشناس نیست و سازندگان بیت کوین این را می دانند.

اولین Blockchain به معنای ناشناس بودن نبود.

کاملاً قابل درک است که به بیت کوین و ابهت Blockchain با دوزهای سالم بدبینی و حیا ، به ویژه در اوایل سفر رمزنگاری خود نزدیک شوید. عدم اعتماد یک مفهوم سخت برای تعامل است ، با این وجود در اینجا یک فناوری است که ذاتاً شما را ملزم می کند که به بی اعتماد بودن آن اعتماد کنید. این ناراحتی در مورد پذیرش بیت کوین در روزهای ابتدایی به دلیل افزایش نگرانی در مورد ارز رمزنگاری شده مبنی بر اینکه بیت کوین یک انتقال کاملاً ناشناس از ارزش نظیر به نظیر است ، برای بازارهای سیاه و مجرمان در سراسر جهان بسیار ناشناخته است.

گزارش FBI در سال 2012 با عنوان “ارز مجازی بیت کوین: ویژگی های منحصر به فرد چالش های متمایزی برای جلوگیری از فعالیت غیرقانونی دارد”یک نمونه بارز از نحوه مشاهده نیروی انتظامی در آن زمان بیت کوین است. در این گزارش ، FBI نگرانی هایی را درباره ناشناس بودن بیت کوین و چگونگی “جذب منطق پولشویی ، قاچاقچی انسان ، تروریست و سایر مجرمان” بیان می کند. FBI به سرعت موارد احتمالی استفاده زودهنگام از بیت کوین را شناسایی کرد ، که عمدتاً نامطبوع بودند ، اما ادامه داد که بیت کوین کاملاً غیرقابل ردیابی نیست و تحقیقات انجام شده از دانشگاه کالج دوبلین با تمرکز بر محدودیت های ناشناس بودن بیت کوین است. در همین زمان است که مردم ، خارج از توسعه دهندگان و متعصبان ، به آرامی متوجه می شوند که بیت کوین ارز غیرقابل ردیابی نیست که قبلا فکر می کردند و این یک راز نیست.

از آغاز بیت کوین ، و به طور خاص انتشار کاغذ سفید بیت کوین, ساتوشی ناکاموتو مراقب بود ادعا نکند که بیت کوین کاملا غیرقابل ردیابی است. در حقیقت ، تنها کاربرد این کلمه است ناشناس با مراجعه به کلیدهای عمومی کاربر ظاهر می شود. Whitepaper می گوید: “… با قطع جریان اطلاعات در مکان دیگر: با ناشناس ماندن کلیدهای عمومی ، می توان حریم خصوصی را حفظ کرد.” به عبارت دیگر ، ناشناس بودن بیت کوین در کلیدهای عمومی متوقف می شود ، کلید عمومی نام مستعار شما است.

حفظ حریم خصوصی در White Whitepaper

حریم خصوصی در بیت کوین در کلیدهای عمومی متوقف شد

نام مستعار در همان اردوگاه ناشناس بودن است اما تفاوت این دو نامحسوس و معنی دار است. ناشناس بودن تا حد زیادی به این معنی است که هیچ مسیری قابل پیگیری برای بازگشت به هویت واقعی فرد یا گروه وجود ندارد. نام مستعار بیشتر در شیوه های نامگذاری است و این که چگونه یک فرد یا گروه ممکن است از نامی برای مبهم کردن هویت واقعی خود استفاده کنند. به عنوان مثال ، نویسنده ساموئل کلمنس با استفاده از نام مستعار مارک تواین زیر خود را نوشت و هویت واقعی خود را مخفی نگه داشت. آقای کلمنس نام مستعار بود زیرا در طول زندگی حرفه ای خود با یک قلم ساختگی می نوشت. با این حال ، وی ناشناس نبود زیرا هویتی که مارک تواین در نظر عموم مردم بود و حتی پس از اینکه کلمنز هویت واقعی مارک تواین بود ، نام مستعار به فرهنگ پاپ منتقل شد.

مانند نام مستعار ساموئل کلمنز ، هر کلید عمومی ای که تولید می کنیم نام مستعار خودمان می شود. ما می توانیم تمام تلاش خود را بکنیم تا در پشت کلیدهای عمومی خود ناشناس بمانیم اما حقیقت این است که بیت کوین با اهداف خاصی طراحی نشده است تا کاملاً ایمن باشد و از بی هویتی کاربران خود محافظت کند.

نام مستعار بودن سخت است

در تاریخ مختصر بیت کوین چند نمونه تلخ وجود دارد که ایده کلیدهای عمومی بیت کوین را به عنوان یک نام مستعار نقطه گذاری می کنند و مشکلاتی را که برخی از کاربران اولیه در تلاش برای پنهان کردن پشت پرده داشتند نشان می دهند. داستان راس اولبریخت و پروژه اجتماعی او به نام جاده ابریشم به ویژه یک نمونه برجسته از محدودیت های حریم خصوصی در بیت کوین است.

راس اولبریخت ، با نام مستعار Dread Pirate Roberts ، بازار بدنام وب تاریک جاده ابریشم را تاسیس و اداره کرد. در اوایل ، این وب سایت Bitcoin را به عنوان تنها ارز مورد استفاده در آن به عنوان راهی برای دور زدن م institutionsسسات مالی سنتی استفاده کرد. Bitcoin از زمان محدود بودن دسترسی جاده ابریشم به خدمات مالی ، حداقل مزایای خود را برای این جامعه داشت. جذابیت قالب Bitcoins peer-to-peer به خوبی با جنبش گسترده رمزنگاری-آنارشیستی همراه بود که توسط Ulbricht و جامعه عظیم او تجسم یافته است. از قضا ، این بیت کوین و بلاکچین است که در نهایت می توانند در پیگرد قانونی راس اولبریخت نقش داشته باشند..

بازار وب تاریک ناشناس ، جاده ابریشم

جاده ابریشم در وب تاریک

در دادرسی Ulbricht ، FBI توانست از Bitcoin’s Blockchain استفاده کند و ارتباطات استراتژیک معاملات منجر به مجموعه ای از سرورهایی را که قبلاً ضبط کرده بودند ، انجام دهد.. بیش از 3500 معامله, برای مشاهده در دفتر عمومی Bitcoins ، مشخص شد که از سرورهای توقیف شده و قابل ردیابی مستقیم به لپ تاپ شخصی 700z سامسونگ Ulbricht است ، همچنین تحت توقیف FBI.

در مورد جاده ابریشم ، ناشناس ماندن Bitcoins با خاتمه امنیت و حفظ حریم خصوصی بر روی کلیدهای عمومی به چالش کشیده شد. نام مستعار راس اولبریخت کلید عمومی وی بود که هرکدام دارای سابقه فعالیت و معاملات قابل ردیابی و قابل تأیید بودند. موفقیت FBI در پیوند کلیدهای عمومی مستعار با راس اولبریخت ناشناس در آن زمان بود.

اما اگر بخواهم ناشناس بودن در ارز رمزنگاری شده خود را بخواهم چه می کنم?

س Anال فزاینده ای در مورد سکه های حریم خصوصی این است که چرا ما در وهله اول به آنها احتیاج داریم؟ ریشه این س isال این است که چرا ما به عنوان افراد باید از داده های خود ، اطلاعات شخصی خود محافظت کنیم ، چرا به حریم خصوصی اساسی نیاز داریم – به هر حال ، شما فرد بدی نیستید ، چیزی برای پنهان کردن ندارید.

فاجعه ای بسیار رایج

حریم خصوصی از این طریق یک چیز خنده دار است ، بلافاصله مشخص نیست که چرا کسی اگر مرتکب کار اشتباهی نشود ، اگر اسکلت در کمد خود را جمع نمی کند ، می خواهد حریم خصوصی داشته باشد. اما حریم خصوصی در واقع یک منبع بسیار ارزشمند برای یک جامعه است و این همان چیزی است که دیدن منافع فردی را گاهی دشوار می کند. برای مثال این ، حریم خصوصی را در مقایسه با یک منبع مشترک دیگر مانند بزرگراه های ملی در نظر بگیرید. در این مثال ، به طور جداگانه تشویق شهروندان در یک کشور برای بیرون رفتن و ساختن بخشی از بزرگراه ملی از نظر فیزیکی دشوار خواهد بود. افراد ممکن است انگیزه بیشتری داشته باشند تا به جای سرریز شدن در آن استخر جدید زمینی ، در کوتاه مدت بهترین کارها را برای خود انجام دهند و قسمت بزرگراه خود را بسازند! اما این بدیهی است که بخشهای بزرگراه بزرگراه ملی را لخت و غیرقابل استفاده می کند و کل ملت هنگام تلاش برای استفاده از این منبع آسیب خواهند دید ، حتی کسانی که استخرهای حیاط خانه را انتخاب کرده اند.

این رابطه ، برخی از افراد در یک گروه برای خودشان حتی اگر مغایر با مصلحت بیشتر همه باشد ، فاجعه عوام نامیده می شود. این پدیده اجتماعی بخش عمده ای از دلیل آن است که ایجاد انگیزه در حریم خصوصی به سختی در سطح فردی دشوار است. حریم خصوصی یک منبع “ملی” است که وقتی همه بتوانند به آن کمک کرده و آن را حفظ کنند ، به نفع همه است. پس چرا ما به حریم خصوصی نیاز داریم؟ اگر شخصی یا خود را پیدا کردید که بلافاصله قادر به پاسخ دادن به این مسئله نیست و بنابراین حریم خصوصی مناسبی را رعایت نمی کنید – به یاد داشته باشید که پس از آن شما بخشی از مشکل هستید ، بخشی از فاجعه عوام.

من برای سکه های حریم خصوصی آماده هستم

تعدادی از پروژه های امیدوار کننده بلاکچین وجود دارد که با موضوع حریم خصوصی مقابله می کنند و ارز رمزنگاری شده خود را از نام مستعار و بیشتر به ناشناس بودن کامل می رسانند. راهنمای نهایی سکه های حفظ حریم خصوصی قبلاً نوشته شده است ، بنابراین در این مقاله و چگونگی تفاوت پروژه های مختلف در فلسفه و فناوری خود غوطه ور شوید.

سکه های حریم خصوصی در بسیاری از خیابانها جایگزین بیت کوین می شوند که زمانی بیت کوین در آنها برتر بود. این تغییر در درجه اول به دلیل نیاز به حریم خصوصی بیشتر و ناشناس ماندن در جوامع داده شده است. کاربران آنجا بطور فزاینده ای در مورد محدودیت های حریم خصوصی Bitcoins آگاه و نگران می شوند و شروع به استفاده از پروژه هایی مانند Bytecoin ، Zcoin و Monero می کنند تا چند مورد را نام ببرند. تکرارهای جدید سکه های حریم خصوصی بر این است که همه چیز در زنجیره های آنها کاملاً ناشناس باشد ، از جزئیات یک معامله گرفته تا کلیدهای عمومی کاربر. دفترچه های موجود در این زنجیره ها با فعالیت پنهان کاری پنهان می شوند ، و پیوند دادن معاملات با کیف پول را تقریباً کاری غیرممکن می کند.

معاملات ناشناس Monero

حفظ حریم خصوصی و محرمانه بودن در بلاکچین

در بسیاری از موارد سکه های حریم خصوصی ، ناشناس ماندن حتی اگر یک کاربر انسانی به طور قابل اطمینان با کلیدهای عمومی نام مستعار خود مرتبط باشد ، زیرا فعالیتی که با آن کلیدهای عمومی مرتبط است ، برای عموم آزاد است و حتی در بلاکچین رمزگذاری می شود. دور یک جستجوگر محرمانه سکه های حریم خصوصی را بچرخانید و به سرعت خواهید دید که چه اطلاعاتی از دست رفته است که به طور پیش فرض در دفترهای دیگر مانند بیت کوین باز می شود. وارسی Monero’s block explorer, به عنوان مثال ، و شما می توانید فعالیتی را ببینید که توسط “معاملات محرمانه” پنهان می شود و این کار را برای ما انسانها بی فایده می کند ، اما هنوز هم به صورت رمزنگاری در بلاکچین قابل تأیید است.

تفکرات فراق

حریم خصوصی یک منبع اساسی است که در حال حاضر رابطه معکوس بین نرخ رشد و ارزیابی عمومی از آن دارد. به عبارت دیگر ، این بسیار مهمتر از گذشته شده است و ما فقط کمتر و کمتر اهمیت می دهیم. اما این فاجعه عوام در مقیاسی که قبلاً هرگز با فناوری دیده نشده است و می تواند تخیل ما را فراتر از محدودیت های قبلی فعال کند ، بازی می شود. تمرکز حتی اگر به محافظت از حریم خصوصی روزانه خود اهمیتی ندهید همه را تهدید می کند و فناوری هایی مانند بلاکچین نوعی از کوه یخ در مجموعه راه حل هایی است که ما به آن نیاز داریم.

وظیفه ای به بیت کوین داده شد که هرگز قرار نبوده آن را برطرف کند اما پروژه های زنجیره بلوکی پر انرژی وجود دارد که در حال پر کردن این جای ناشناس هستند. بلاکچین می تواند یک کاتالیزور در یک حریم خصوصی باشد اما پذیرش کاربر باید به طور پیش فرض باشد ، نه یک وضعیت انتخاب قبل از رسیدن به نقطه اوج. اگر افراد به محافظت و ترویج حریم خصوصی خود واگذار شوند ، احتمالاً تمرکز داده ها و فسادپذیری تغییرناپذیر آن می تواند استاندارد خود را به عنوان گزینه مطلوب ادامه دهد..